بیمه عمر و خاله سوسکه یکی بود؛ یکی نبود؛ زیر گنبد کبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. یه خاله سوسکه بود که با پدری پیر، زندگی میکرد. یه روز وقتی خاله سوسکه و پدرش با هم تو خونه نشسته بودن، پدر به خاله سوسکه گفت: "دخترم... ادامه مطلب ارسال شده توسط نماینده برتر بیمه ایران ایزدی ۵۸۴۱ شنبه 14 تير 1393, 16:18:00 Categories: طنز نظر شما(0)