یکی بود؛ یکی نبود؛ زیر گنبد کبود، غیر از خدا هیچ کس نبود.
یه خاله سوسکه بود که با پدری پیر، زندگی میکرد. یه روز وقتی خاله سوسکه و پدرش با هم تو خونه نشسته بودن، پدر به خاله سوسکه گفت: "دخترم من که پیر شدم و نمیتونم برم سرکار، حقوق بازنشستگی هم که ندارم... از کجا بیارم خرجتو بدم؟ برو یه فکری به حال خودت بکن و شوهر پیدا کن"
خاله سوسکه خیلی ناراحت شد. رفت تو فکر. دلش واسه باباش سوخت که بعد از اینهمه مدت کار کردن و زحمت کشیدن، پول نداره. توی اینترنت سرچ کرد ببینه بقیه ی بابا ها چی کار می کنن. دید به به. تو کشورهای غربی هر کی بیکاره از طریق بیمه عمرش داره مستمری می گیره. تو کشور خودشم آدمای باسواد بیمه عمر خریدن و خیالشون راحته که مستمری میگیرن.
این شد که خاله سوسکه فهمید بیمه عمر مهم ترین معیار ازدواجه. رفت تو سایت شوهر یابی که یه قصابه باهاش چت کرد.
قصابه گفت: «آهای خاله سوسکه! اینجا چی کار میکنی؟
خاله سوسکه جواب داد: "اومدم شوهر پیدا کنم."
قصابه بهش گفت: «زن من میشی؟»
خاله سوسکه گفت: «زن تو؟! خوب بگو ببینم، اگه زن تو بشم، خودتو منو بیمه عمر میکنی؟»
قصابه گفت: "نه بابا. بیمه میمه چیه"
خاله سوسکه گفت: «نه نه نه! من زن قصاب نمیشم! ...»
خلاصه خاله سوسکه بازم تو سایت گشت و گشت تا رسید به یه آقا موشه.
آقا موشه گفت: «خاله قزی، لپ قرمزی، پیرهن پری، اینجا چی کار میکنی؟»
خاله سوسکه گفت: "اومدم شوهر پیدا کنم."
آقا موشه گفت: «زن من میشی؟»
خاله سوسکه گفت: «زن تو؟! خوب بگو ببینم، اگه زن تو بشم، واسمون بیمه عمر میخری؟"
آقا موشه گفت: «بله که میخرم. بهترین بهتریناشم میخرم."
خاله سوسکه خوشحال شد و گفت: «آره! معلومه که زنت میشم! من زن آقا موشه میشم.»
و اینجوری شد که خاله سوسکه و آقا موشه با هم عروسی کردن.
چند روزی گذشت. یه روز خاله سوسكه رفت لب چشمه كه یه دفعه پاش سر خورد و افتاد توی آب. خاله سوسكه داد زد: آقا موشه...آقا موشه...گل گلدونت، چراغ ایونت، تو آب افتاده، داره غرق میشه.
آقا موشه مثل برق و باد خودش رو به رودخونه رسوند و گفت: خاله قزی جون! دستت رو بده من. اما دید دست خاله سوسکه شکسته و دست نداره. اونوقت گفت:
- اصلا نگران نباش. بیمه عمری که واست گرفتم بخاطر معلولیت که واست پیش اومده کلی پول بهت میده.
و بعد نجاتش داد.
بعد از نجات خاله سوسکه ، پول کلونی بهشون رسید و تو ناز و نعمت زندگی کردن. بعد از چند سال هم از بیمه عمر آقا موشه حقوق ماهیانه دریافت کردن. آٔا موشه دیگه نیاز نبود بره سر کار و تا اخر عمر کنار خاله سوسکه تفریح کردن.